جدول جو
جدول جو

معنی حبس البطن - جستجوی لغت در جدول جو

حبس البطن
(حَ سُلْ بَ)
عقل بطن. حبس بطن. بستن شکم. ببستن شکم. بندآوردن شکم.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حبس البول
تصویر حبس البول
عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، احتقان، حبس بول، شاش بند، احتباس
فرهنگ فارسی عمید
(حَ سُلْ بَ)
اسر. شاشبند. شاشبندی. احتباس بول. احتقان. عسرالبول. در علاج آن در قرابادین آمده است: انیسون، تخم کرفس از هر یک سه درم، قندسفید چهار درم همه را کوفته و بیخته کفه زنند (یعنی کفلمه کنند) و نیم پیاله حلیب بزور ثلاثه یعنی تخم خیار و تخم بادرنگ و تخم خربزه از عقب آن بیاشامند
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ بُ)
حبّهالخضراء. بن. ون. شاه بن. شادبن. خنجک. بوکلک. چتلانقوش. سقر. کلخنگ. ضرو. وندانه. حب ّالبنه
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ)
پستۀ غالیه. (بحر الجواهر) (ریاض الأدویه). تخم غالیه. فستق الهاویه. جوزبوا. جوزبویا. جوزالطیب. چارگون. جارگون. شوع. صاحب اختیارات گوید: دانه ایست به شکل فستق اما پوست وی تنک بود و سهل شکن باشد و آنرا فستق الهاویه خوانند و در طعم وی تلخی بود با قبض و بهترین وی بزرگ و خوشبوی بود و طبیعت وی گرم است در سیم و گویند تر است در اول، سودا و بلغم رانافع و مقدار مستعمل روزی تا دو درم بود جلاء بدهد وثآلیل و کلف و دانه هائی که در روی پیدا میشود و جرب و حکه را نافع بود و سدّۀ جگر و سپرز بگشاید و صلابت آن نرم کند چون با آرد کرسنه ضماد کنند، و اسحاق گوید مضر است به جگر و مصلح وی رازیانه است و دیسقوریدوس گوید بدل وی به وزن وی قشورالسلیخه بود و گویند بدل آن به وزن آن فوه و نیم وزن آن قشورالسلیخه و ده یک آن بسباسه بود و آن را به شیرازی تخم غالیه خوانند. و صاحب تحفه گوید: دانه ایست کوچکتر از پسته و مدوّر و در غلافی مثل غلاف لوبیا و با اندک تلخی و پوست اوسفید و رقیق و درخت او بزرگتر از درخت گز و برگش شبیه برگ بید و بسیار سبز و گلش مثل ریحان و آژده. در دوم گرم و خشک و مفتح سدّۀ جگر و سپرز و مسهل بلغم خام و عصارۀ او مقیی ٔ و آشامیدن جرم او با آب و سرکه جهت سپرز مجرّب و فتیلۀ او جهت رعاف و سنون آن جهت استحکام لثه و ضماد او جهت اورام صلبه و تشنج و مفاصل و ضعف و صلابت جگر و سپرز و مواد سوداوی و بلغمی و کلف و جرب و حکه و با بول جهت ثآلیل نافع و مقیی ٔ و مضر جگر و معده و مصلحش رازیانه و قدر شربتش تا دودرم و بدلش یک وزن و نیم او سلیخه و عشر او بسباسه و روغن او جالی و محلل و جهت درد گوش و دوی و طنین ورفع ثآلیل و شقاق مزمن و نرم کردن عصب و درد دندان و اوجاع بارده و فالج و امثال آن و تحلیل ورم جگر و سپرز و بواسیر و با مصطکی جهت قی بلغمی و ضماد او باعنبر جهت نزلات بارده و سردی دماغ و جرب و حکّه و تقشر جلد و قلع آثار قروح و آشامیدن یک مثقال او با آب و عسل مهیج قیی ٔ و مسهل و با آب سرکه جهت تنقیۀ جگر و سپرز و پنج درهم او مسهل رطوبات رقیقه و مضر معده و مصلحش انیسون و چون داخل طیوب کنند متکرج نمیشود. و در مخزن الأدویه آمده است: به پارسی پستۀ غالیه گویند. گرم است در دوم و تر است در اول، کلف و خیلان را ببرد و جرب و خارش اعضاء را نفع دهد و صلابت سپرز را سودمند آید و شربتی از او دو درم تا سه درم است
لغت نامه دهخدا
(حُبْ بُلْ وَ طَ)
وطن پرستی. میهن دوستی:
در سفر گر روم بینی یا ختن
از دل تو کی رود حب الوطن.
مولوی.
حب الوطن من الایمان. (حدیث)
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ قُ)
خیشفوج. ککچه. پنبه دانه. (مهذب الاسماء). گرم و تر است در اول ضیق النفس و سرفه را نفع دهد و طبع را نرم دارد شربتی از او هفت درم است. و صاحب اختیارات گوید: خیشفوج است بپارسی پنبه دانه گویند. بهترین وی بزرگ و مغزدار بود و طبیعت او گرم و تر است در دویم و گویند سرد است نافع بود جهت ربو و سینه را نیکو بود و سرفه را نافع بود و طبع را نرم دارد مقدار مستعمل وی هفت درم باشد و گویند مضر بود بگرده و مصلح آن خمیر بنفشه (؟) بود و بدل آن تخم کنگر بود
لغت نامه دهخدا
شاشبند چامین بند بند آمدن ادار بهر علت که باشد و معمولا بعلت انسداد مجاری عبور و خروج ادرار (حالبها و پیشابراه) پیش میاید احتباس البول بند آمدن ادار شاش بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الوطن
تصویر حب الوطن
وطن پرستی، میهن پرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب القطن
تصویر حب القطن
ککچه پنبه دانه از گیاهان پنبه دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب البطم
تصویر حب البطم
بنه (چاتلانقوش) از گیاهان بنگل چاتلانقوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب البان
تصویر حب البان
بانگ از داروها گوزبویا جوزبویاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الوطن
تصویر حب الوطن
میهن دوستی، وطن پرستی
فرهنگ فارسی معین